فضای حاکم بر دنیای کسب و کار به طور مداوم در حال تغییر است، و دائماً پیچیده تر می شود. سازمان ها، چه خصوصی و چه دولتی، تحت فشارهایی قرار دارند که آنها را مجبور می کند به سرعت به شرایط حاکم واکنش نشان دهند و از نظر عملکرد نوآور باشند.
چنین فعالیت هایی نیاز به چابکی سازمان ها و اتخاذ تصمیمات استراتژیک یا راهبردی ، تاکتیکی و عملیاتی مکرر و سریع دارند که برخی از آنها بسیار پیچیده هستند. اتخاذ چنین تصمیماتی ممکن است به مقدار قابل توجهی از داده ها، اطلاعات و دانش مربوطه نیاز داشته باشد.
پردازش این موارد، در چارچوب تصمیمات لازم، باید به سرعت، به طور مرتب در زمان واقعی انجام شود و معمولاً به پشتیبانی نرم افزارهای مشاور نیاز دارد. پس به سراغ هوش تجاری BI خواهیم رفت.
تاریخچه هوش تجاری
در سال 1865 “ریچارد میلر دونس” برای اولین بار عبارت هوش تجاری را در کتابش “دائرة المعارف اصطلاحات تجاری” ذکر کرده. او این عبارت را برای توصیف عملکرد “سر هنری فرنس” یک بانکدار که از راه جمع آوری اطلاعات و عمل بر اساس آنها توانست از رقبای خود پیشی بگیرد استفاده کرده بود.
اما کمی بعدتر در سال 1958 در مقاله ای به قلم یکی از محققان کامپیوتر شرکت IBM به نام “هانس پیتر لون” از پتانسیل هوش تجاری با استفاده از فناوری سخن به میان آمده است. هوش تجاری به شکلی که امروزه از آن صحبت می شود، استفاده از فناوری برای جمع آوری و آنالیز دیتا، ترجمه آن به اطلاعات قابل استفاده و عمل بر اساس آن پیش از رقباست.
اساسا نسخه مدرن BI بر فناوری به عنوان راهی برای تصمیم گیری سریع و بهره ور براساس اطلاعات درست در زمان درست تمرکز دارد.
هوش تجاری چیست
هوش تجاری، به مجموعه فرآیند ها، نرم افزار ها، ابزار های کاربردی و فناوری های کشف الگو های ارزشمند در داده ها و تبدیل آنها به دانش مورد نیاز اطلاق می شود که با برسی وضعیت گذشته تا حال و پیش بینی آینده باعث تصمیم گیری موثر تر و دقیق تر در راستای بهبود عملکرد و در نتیجه بهبود کسب و کار میی گردد تا بتوان به اهداف و آرمان های مطلوب سازمان دست یافت.
- تهیه گزارشات و داشبوردهای متنوع لحظه ای و به اشتراک گذاشتن آن ها
- تحلیل نیازمندیها و رفتار مشتریان که باعث افزایش رضایت و وفاداری مشتریان می شود.
- ایجاد (KPI) شاخص های عملکرد کلیدی براساس داده های تاریخی
- شناسایی فرصت ها و تهدید های کسب و کار و شناسایی گرایش بازار
- توانایی تصمیم گیری سریع، دقیق و کارآمد.
- صرفه جویی در هزینه های جاری و زمان در سازمان/شرکت
- بالا بردن میزان سوددهی و بهره وری سازمان/شرکت
- پیش بینی آینده سازمان
دلیل استفاده از هوش تجاری
هوش تجاری (BI) نقش کلیدی در موفقیت سازمانها ایفا میکند. با بهرهگیری از هوش تجاری، مدیران میتوانند به طور مستمر روی عملکرد کسبوکارها نظارت کنند و به این ترتیب در مواجهه با مشکلات یا فرصتها، به سرعت واکنش نشان دهند. شناخت بهموقع نقاط ضعف و مشکلات و طراحی راهکار درست و بهموقع برای آنها را میتوان از مهمترین کاربردهای هوش تجاری دانست.
BI با تحلیل دقیق دادهها از منابع داخلی و خارجی، سازمانها را قادر میسازد تا تصمیمات تجاری آگاهانهای اتخاذ کنند که باعث میشود در مقایسه با رقیبان، عملکرد بهتری از خود نشان دهند. کسب این اطلاعات، در زمان مناسب و با کیفیت مطلوب، به شرکتها کمک میکند تا موقعیت خود را در مقایسه با رقبا بشناسند، تغییرات در رفتار مشتریان و الگوهای هزینه را رصد کنند و به شرایط بازار و روندهای آتی واکنش نشان دهند.
کاربرد دیگر BI، شفافسازی شاخصهای کلیدی عملکرد است. در واقع هوش تجاری با شفافسازی KPI، معیارهای سازمان، روش شناسایی بازار و مشکلات موجود و… به تصمیمگیریهای بهتر و صرفهجویی در هزینههای جاری کمک میکند. با تجزیه و تحلیل دقیق دادههای روزانه، سازمانها میتوانند از اطلاعات ارزشمند پنهان در میان دادههای خود بهرهمند شوند، مدیریت ریسک را بهبود بخشند و از زیانهای احتمالی جلوگیری کنند.
مراحل هوش تجاری
- درک کسب و کار (Business Understanding)
- درک داده (Data Understanding)
- Define یا تعریف شاخص ها
- ETL کردن
- ساخت مدل ( Model Building)
- تست و ارزیابی ( (Testing and Evaluation
- توسعه (Deployment)
تحلیل کسب و کار
تحلیل کسب و کار(Business analysis) ترکیبی از به دست آوردن بینش از دادهها با استفاده از تکنیکهای خاص، و انجام وظایف برای شناسایی نیازهای یک کسب و کار و سپس، توصیه تغییرات و ارائه راه حل هایی است که برای ذینفعان ارزش ایجاد می کند.
بسیاری از راه حل ها به طور بالقوه دارای نرم افزار و مؤلفه های مبتنی بر داده های دیجیتال هستند، اما میتوانند تغییرات سازمانی مانند بهبود فرآیندها، توسعه سیاست های جدید و درگیر شدن در برنامه ریزی استراتژیک را نیز در بر گیرند.